شش تفاوت کلیدی کارآفرینی فردی با کارآفرینی
کارآفرینی فردی چیست؟
آیا علاقه دارید بهتنهایی کسبوکاری راه بیندازید و مسئولیت همهچیز بر عهده خودتان باشد؟ به نظر میرسد میخواهید در مسیر کارآفرینی فردی قدم بردارید.
کارآفرینی فردی چیست؟
کارآفرین فردی کسی است که بهتنهایی، بدون هیچ کارمند یا شریکی یک کسبوکار را راهاندازی و اداره میکند. کارآفرینان فردی بر کارهایی که میتوانند بهتنهایی یا با کمک پیمانکار انجام دهند، متمرکز هستند. معمولا کارآفرینان فردی موفق در بازارهایی ورود میکنند که در آن مهارت بالایی دارند و به آن علاقهمند هستند.
کارآفرینی چیست؟
کسی که در یک کسبوکار مخاطرهآمیز مشغول به کار است، آن را سازماندهی و بیشترین ریسک مالی را تقبل میکند، کارآفرین نام دارد. کارآفرینان تلاش میکنند با پژوهش، جمعکردن افراد مناسب و سرمایه کسبوکاری بیافرینند که به ایده آنها واقعیت ببخشد. لزوما نیازی نیست کارآفرینان در حوزه سرمایهگذاریشان تخصص داشته باشند. آنها برای پرکردن این خلأ به تخصص کارمندان و شرکای خود تکیه میکنند.
تفاوت کارآفرینی فردی و کارآفرینی در چیست؟
هر کارآفرین فردی یک کارآفرین است، اما هر کارآفرینی، یک کارآفرین فردی نیست.
در ادامه به بررسی هر یک از این دو نوع کسبوکار میپردازیم تا بتوانید مناسبترین گزینه را برای خود انتخاب کنید:
۱. کارآفرینان فردی خودشان همهچیز را مدیریت میکنند
تمرکز کارآفرینان فردی بر کار مستقل است؛ یعنی خودشان مسئولیت همهچیز را بر عهده دارند و هم در جایگاه کارمند و هم در جایگاه رئیس فعالیت میکنند. اما این بدین معنا نیست که کارآفرینان فردی باید شیوه انجام همه کارها را بدانند.
در صورتی که کارآفرینان فردی نتوانند کاری را انجام دهند، آن را به یک متخصص برونسپاری میکنند، اما کارمند استخدام نمیکنند. بهعنوان مثال، اگر یک کارآفرین فردی نداند که چطور باید یک قیف بازاریابی ایمیلی را مدیریت کند، میتواند برای این کار از ابزارهای اتوماتیک بهره ببرد یا اگر نیاز به جزئیات سفارشیتری داشته باشد، میتواند از یک فرد یا موسسه بهعنوان پیمانکار برای انجام این کار کمک بگیرد.
کارآفرینان همه آن کارهایی را میکنند که کارآفرینان فردی در مراحل اولیه تاسیس کسبوکار انجام میدهند، اما هدف آنها این است که کسبوکار خود را توسعه داده و تیم بزرگتری داشته باشند. بنابراین، در نهایت کارمندانی را استخدام میکنند که این وظایف را بر عهده بگیرند تا آنها بتوانند بر حوزههای استراتژیکتر کسبوکار متمرکز شوند.
هنرمندانی مثل موسیقیدانان، کار خود را با کارآفرینی فردی آغاز میکنند. در نهایت بعد از پیشرفت و توسعه حرفهشان، مدیربرنامه تماموقت، تیمهای امنیتی، مدیر تبلیغات و افراد دیگری را به استخدام درمیآورند و به یک کارآفرین تبدیل میشوند.
۲. کارآفرینان فردی معمولا ریسک مالی کمتری میپذیرند
ریسکپذیری جزء لاینفکی از مدیریت کسبوکار است. مدیران موفق کسبوکارها، موفقیت خود را مدیون ریسکهایی هستند که نتایج مثبتی بر جای گذاشتهاند. کارآفرینان هم برای رسیدن به اهدافشان در حاشیه امن خود نمیمانند.
هدف آنها توسعه، ثبات و سوددهی کسبوکارشان است. کارآفرینان برای رسیدن به اهدافشان باید پیوسته اقدام به سرمایهگذاری کنند. آنها همیشه بهدنبال تامین مالی از منابع خارجی هستند و این کار را یا از طریق جذب شرکا، یا از طریق سرمایهگذاری مجدد سودهای خالص یا حتی با اخذ وام انجام میدهند.
در مقابل، برنامه کارآفرینان فردی برای درآمدزایی نیازمند ریسک چندانی نیست. کارآفرینان فردی بر خلاف کارآفرینان لزوما بهدنبال گسترش کسبوکارشان نیستند. آنها تا حدی مخاطرات مالی را میپذیرند که کسبوکارشان زنده بماند و به همین راضی هستند.
۳. کارآفرینان فردی تخصص دارند
کارآفرینان گروهی از افراد متخصص را در کنار خود دارند. این کار وقت آنها را آزاد میکند تا بر نحوه توسعه کسبوکار تمرکز کنند، نه بر شیوه مدیریت آن. آنها به بررسی بازارهای دیگر بسیار علاقهمند هستند؛ برای آنها اهمیتی ندارد که این مارکتها به تخصص آنها مرتبط است یا خیر؛ اگر موقعیت مناسب پیش بیاید، کسبوکارشان را گسترش میدهند و افرادی را استخدام میکنند که در حوزه مورد نظر از تخصص لازم برخوردار باشند.
از طرف دیگر، کارآفرینان فردی تمام تمرکز خود را به یک بازار واحد معطوف کرده و مسئولیت برآوردهکردن نیازهای تعدادی از مشتریان را تقبل میکنند که قابل کنترل باشد. آنها زمان و نیروی کار کافی برای بررسی حوزههای تخصصی دیگر را ندارند؛ بنابراین تصمیم میگیرند که تنها در یک حوزه تخصص داشته باشند.
بهعنوان مثال، یک کارآفرین فردی که یک زبان خارجی را آموزش میدهد، فقط میتواند همان زبانی را که میداند، آموزش دهد. چنین فردی میتواند زبانآموزهای زیادی در کلاسهای خصوصی یا گروهی خود داشته باشد، اما نمیتواند زبان دیگری را تدریس کند. از طرف دیگر، یک کارآفرین میتواند با استخدام متخصصانی در تیم خود، زبانهای متعددی را به دیگران یاد بدهد (ممکن است حتی یک کلمه هم از برخی از این زبانها نداند).
۴. تفاوت در اهداف مربوط به رشد و توسعه
در مراحل اولیه تاسیس یک کسبوکار، کارآفرینان فردی و کارآفرینان گامهای یکسانی برمیدارند، اما معمولا دلیل آنها برای دنبالکردن یک ایده تجاری و انتظارات آنها در زمینه رشد و توسعه با یکدیگر متفاوت است.
کارآفرینان فردی معمولا یک کسبوکار را راهاندازی میکنند تا پیوسته از علاقه خود به درآمدزایی برسند یا حتی درآمد غیرفعال مضاعفی از این شغل جانبیشان به دست بیاورند. آنها در روند توسعه خود بر کسب تخصص بیشتر تمرکز دارند.
آنها بهدنبال خرید شرکتهای کوچکتر، ادغام، فرانشیز یا نام تجاری نیستند. روند توسعه آنها به این بستگی دارد که تا چه حد میتوانند بهتنهایی از پس کارها بربیایند.
از سوی دیگر، هدف کارآفرینان این است که کسبوکاری بهغایت سودآور راه بیندازند. آنها بلافاصله بعد از شناختهشدن و جذب مشتری، توجه خود را به اصلاح یا ایجاد یک استراتژی جدید برای رشد و توسعه معطوف میکنند. آنها به هیچ فرصتی برای توسعه نه نمیگویند، حتی اگر دستیابی به این فرصت به معنای گسترش تیم یا افتتاح شعبههای جدید باشد. بعضی از آنها چنین کارهایی را انجام میدهند تا به چشم شرکتهای بزرگی بیایند که میتوانند کسبوکار آنها را خریداری کرده یا در آن شریک شوند.
۵. کارآفرینان باید بر جذب مشتری تمرکز کنند
مشتریان نیروی حیاتبخش هر کسبوکاری هستند، اما کارآفرینان و کارآفرینان فردی باید مشتریان را جذب و آنها را حفظ کنند. با این وجود، زمانی میرسد که اولویتهای آنها در رابطه با مشتری، مسیرهای متفاوتی را پیش میگیرد.
کارآفرینان فردی نیز مانند هر مدیر کسبوکار دیگری دوست دارند سود فراوانی به دست بیاورند، اما آنها اساسا روی برآوردهکردن نیازهای مشتریانی که دارند، تمرکز میکنند تا باعث مراجعه دوباره و مکرر آنها شوند. کارآفرینان فردی تلاش میکنند محصول/هنر خود را به حد اعلی برسانند و بر اساس تخصصشان، هزینهای را که مطالبه میکنند، بالا ببرند.
بهعنوان مثال، یک مربی ورزشی که میخواهد پول بیشتری دربیاورد، میتواند از یک سالن ورزشی بزرگتر استفاده و مشتریان بیشتری جذب کند. اما شاید پس از سالها فعالیت تصمیم بگیرد مشتریان ردهبالا را هدف قرار دهد تا در ازای کار کمتر، درآمد بیشتری داشته باشد.
در مقابل، کارآفرینان تمایل دارند تا حد امکان بر توسعه کسبوکار خود تمرکز کنند. آنها نهتنها پیوسته در جهت حفظ مشتریان وفادار خود تلاش میکنند، بلکه در پی جذب مشتریان جدید و افزایش سود نیز هستند.
۶. کارآفرینان فردی بهراحتی با کارآفرینان فردی دیگر همکاری میکنند
کارآفرینان فردی معمولا بر ارائه یک نوع محصول یا خدمات بسیار باکیفیت متمرکز هستند؛ یعنی حوزه عملکرد آنها محدود است، اما این بدان معنا نیست که نمیتوانند مشتریان خود را به کسانی معرفی کنند که محصول یا خدمات مورد نظر آنها را ارائه میدهند.
کارآفرینان فردی تمایلی به شراکت با کسی ندارند، اما در عوض، تمایل دارند مشتریان خود را به کارآفرینان فردی دیگر ارجاع دهند. این یک قرارداد نانوشته بین کارآفرینان فردی است.
اما در مورد کارآفرینان اینگونه است که شاید تمایل داشته باشند مشتریان را به کارآفرینان دیگر ارجاع دهند، اما معمولا این کار مستلزم وجود قراردادهای رسمی است.
باز هم این تفاوت موجود میان اهداف مربوط به توسعه، همان چیزی است که موجب این رویکردهای متضاد نسبت به شراکت میشود. کارآفرینان باید برای تضمین حضور قدرتمند نام تجاری خود و ایجاد روابط پرمنفعت دوطرفه، به اقدامات استراتژيکتری دست بزنند، اما کارآفرینان فردی میتوانند کمی منعطفتر عمل کنند و بیشتر دغدغه حضور در جامعه مالکان کسبوکار را داشته باشند.
کارآفرینان فردی هم به بیزینسپلن نیاز دارند
ممکن است شما در مسیر کارآفرینی فردی در پی رشد متهورانه نباشید، اما داشتن یک طرح کسبوکار تضمین میکند که شما آمادگی رویارویی با تمام مسائل مربوط به کسبوکار یک کارآفرین فردی را دارید. با در دست داشتن این طرح، میتوانید بهتنهایی کسبوکار خودتان را اداره کنید و اگر روزی تصمیم گرفتید کسبوکار خود را گسترش دهید، این طرح به شما کمک خواهد کرد.
خواندن این مطالب نیز مناسب این موضوع است: