5 استراتژی کارآمد که میتوان از ماراتن آموخت
مدیریت کسب و کار بهمثابه دویدن در ماراتن
تبدیل یک کسب و کار به یک برند موفق جهانی مانند شرکت در یک ماراتن است. با این حال تلاش برای رسیدن به اهداف تجاری در این راه پر فراز و نشیب و طولانی زمانی که مغز شما پریشان، خسته و تحت استرس است، امری بسیار دشوار و تا حدی غیرممکن میشود.
شباهت بین مدیریت یک کسب و کار و ماراتن میتواند الهامبخش برخی از استراتژیهای کسب و کار باشد تا عملکرد خود را افزایش دهید و به آن اهدافی که تعیین کردهاید، برسید.
۱. ایجاد تابآوری و استقامت برای عبور از محدوده امن
تمرین برای دویدن یک مسافت ۴۲ کیلومتری برای جسم و ذهن استرسزاست. اولین کاری که ذهن شخص برای اجتناب از این استرس انجام میدهد، منصرف شدن از تمرین است. از آنجایی که آماده شدن برای یک ماراتن کامل در یک روز غیرممکن است، برنامه یک دونده معمولی شامل روزهای زیادی تمرین برای مسافتهای طولانی با شدت کم و مسافتهای کوتاه با شدت زیاد خواهد بود.
تمرین برای دوی ماراتن، ذهن دونده را به چالش میکشد تا استقامت پیدا کند، بهطوری که هم ذهن و هم بدن علیرغم خستگی به دویدن ادامه دهند. این تمرینها باعث میشود که علیرغم خستگی جسمی و ذهنی و علیرغم میل دونده به اتمام تمرین، او به راه خود ادامه دهد و بگوید من میتوانم! در نهایت رسیدن به آن رکورد ۴۲ کیلومتری سخت و دردناک است اما دوندگان مدام به خود یادآوری میکنند که اگر آسان بود همه این کار را انجام میدادند.
این تمرینها به ذهن دونده میآموزد که علیرغم خستگی جسمی ادامه دهد؛ مشابه مساله تابآوری ذهنی در زمانی که بهطور مداوم در صنعت دست رد به سینه شما میخورد. شما بهعنوان یک کارآفرین باید بهطور مداوم از این رد شدنها درس بگیرید. این رد شدنها، ناامیدیها، ضربهها و شکستها را پشت سر بگذارید و هرگز در برابر آنها تسلیم نشوید.
۲. بازیابی بهعنوان ابزاری قوی برای رشد
دوندگان ماراتن بهخوبی میدانند که بدن نمیتواند بهطور مداوم تحت فشار فیزیکی باشد. یک فشار فیزیکی مزمن، دونده در معرض آسیبی قرار میدهد که میتواند رویای ماراتن را بهطور کامل از بین ببرد. بنابراین آنها بر اساس برنامه عملکرد خود روزهایی را برای بازیابی نیروی جسمی و ذهنی خود تعیین میکنند. پس از روزهای بازیابی آنها قادر خواهند بود مسافتهای طولانیتری را بدوند.
این موضوع برای کارآفرینان نیز صدق میکند. اشتباه رایجی که اکثر کارآفرینان مرتکب میشوند این است که با ساعتهای طولانی کار به ذهن خود فشار میآورند و این روند نه برای یک روز بلکه بهطور مداوم ادامه پیدا میکند. بسیاری از کارآفرینان دستیابی به اهداف بلندپروازانه تجاری خود را تنها در گرو ساعات طولانی کار میدانند. آنها خواب خود را آشفته میکنند و از اهمیت خواب با کیفیت برای بازیابی ذهنشان چشم میپوشند. بعضی از کارآفرینان رویدادهای خانوادگی و دوستانه را از برنامه خود حذف میکنند و به امید رسیدن به موفقیت با تمام توان به سمت خط پایان میدوند، اما پیش از رسیدن به خط پایان در حالی که حتی نزدیک به آن هم نیستند، با پیامدهای این حجم کاری بالا روبهرو میشوند.
اگر در محل کار دائماً تحت استرس هستید، مراقب باشید زیرا فرسودگی در کمین شماست. بنابراین، مانند یک دونده ماراتن روزهایی را برای بازیابی و ریکاوری مغز خود تعیین کنید. در این روزهای استراحت هیچ فعالیت مرتبطی با کار انجام ندهید و وقت خود را بهطور کامل صرف خانواده، دوستان و تفریحات شخصی خود کنید.
۳. اهمیت دریافت سوخت مناسب برای عملکرد کارآمد
هنگام دویدن در مسافتهای طولانی، در نهایت سوخت بدن تمام میشود. دوندگانی که برای رسیدن به خط پایان ماراتن تمرین میکنند باید نسبت به اتمام سوخت بدن خود آگاه باشند و فوراً برای جبران این سوخت اقدام کنند. اگر سوخت بدن یک دونده ماراتن تأمین نشود، میتواند عملکرد او را شدیداً تحت تأثیر قرار دهد و مانع از رسیدن او به خط پایان مسابقه شود. دوندههای حرفهای با مربی خود برای طراحی یک برنامه تأمین نیروی منحصربهفرد با توجه به فیزیولوژی، تمرین و استراتژی روز مسابقه، کار میکنند.
بهعنوان یک کارآفرین، بزرگترین داراییتان مغز شماست که دستیابی به اهداف تجاری را در ماراتن رسیدن به موفقیت تسهیل میکند. زمانی که مغز سوخت و انرژی داشته باشد، راحتتر میتوانید روی کارهای خود تمرکز کنید. مقدار سوخت مغز شما تعیینکننده میزان هوشیاری شما، بهخصوص در طول جلسات و رویدادهای مهم و سرعت فکر کردن و تصمیمگیری شما در جلسات سرمایهگذاری و مذاکرات با مشتری است.
اطمینان از مصرف مواد مغذی مناسب اولین گام برای حمایت از مغز و ذهن است. گاهی اوقات، پیروی از یک رژیم تغذیه سالم و مغذی به شما کمک کند تا سوخت مورد نیاز مغز خود را تأمین کنید.
۴. تعریف نقاط عطف مشخص همراه با پاداشهای پیشرونده برای رسیدن به هدف
در دوی ماراتن، رسیدن به خط پایان هدف نهایی هر دونده است. با این حال، فکر کردن به کل مسافت ممکن است ترسناک و طاقتفرسا باشد. برای متمرکز نگه داشتن ذهن روی هدف، یعنی رسیدن به خط پایان، دوندگان در طول مسیر نقاط عطف خاصی را برای خود تعریف میکنند و آن را با پاداشهای پیشرونده همراه میکنند. ترکیب جوایز و رسیدن به نقاط عطف قابل دستیابی، دوندگان را برای تکمیل ماراتن با انگیزه نگه میدارد.
پاداشهای پیشرونده و مبتنی بر نقاط عطف در دنیای کارآفرینی هم بسیار تأثیر دارد. اشتباه رایجی که کارآفرینان مرتکب میشوند این است که از این راهکار بهطور کامل استفاده نمیکنند. بسیاری از کارآفرینان نمیدانند که چگونه به خود یا تیمهایشان، بجز افزایش حقوق و ترفیع رتبه، بهطور مناسب پاداش دهند.
با توجه به موانع چالشبرانگیزی که بهعنوان یک کارآفرین باید بر آن غلبه کنید، بسیار بدیهی است که بدون یک سیستم پاداش مناسب، انگیز خود را از دست بدهید. یکی از بهترین راهها برای پاداش این است که نقشه راه خود را به نقاط عطف کوچک قابل دستیابی تقسیم کنید. پس از رسیدن به هر نقطه عطف، به خود و تیمتان پاداش دهید. جوایز میتواند هر چیزی باشد، از یک روز استراحت، تا یک تشویق کلامی مؤثر یا یک برنامه تفریحی به همراه تیم مانند انجام یک مسابقه یا دعوت تیم به یک رستوران برای صرف یک وعده غذایی. منتظر رسیدن به نتیجه نهایی برای قدردانی از خود و تیمتان نباشید.
۵. رسیدن به خط پایان بدون تمرکز ممکن نیست
یک دونده برای رسیدن به خط پایان ماراتن باید هرگونه حواسپرتی را که میتواند مانع از موفقیتش شود را حذف کند. در روز مسابقه، انواع و اقسام حواسپرتیها وجود دارد، بهخصوص از سوی دیگر دوندگان که میتواند مانع رسیدن دونده ما به خط پایان شود. هر دوندهای سرعت مخصوصی دارد بنابراین اگر دوندگان ماراتن در گروهی از دوندگان با سرعت بیشتر یا کندتر گرفتار شوند، عملکرد آنها ممکن است مختل شود. کارآفرینان نیز دقیقاً مانند یک دونده ماراتن باید از گرفتار شدن در یک دسته خودداری کنند و روی هدف نهایی منحصر به فرد خود متمرکز بمانند. اشتباه رایجی که کارآفرینان مرتکب میشوند، مقایسه خود با دیگر کارآفرینان و بنیانگذاران کسب و کارهاست. آنها بیش از آنچه که باید، به اقدامات رقبای خود اهمیت میدهند. زمانی که کارآفرینان میبینند رقبایشان سرمایهی گستردهای جذب یا شراکت با سازمآنهای مالی بزرگ را اعلام میکنند، سردرگم و بیانگیزه میشوند.
بهعنوان یک کارآفرین، وقتی شروع به مقایسه خود با دیگران میکنید، اغلب احساس ناکافی بودن به شما دست میدهد. شما احساس میکنید هر آنچه تاکنون بهدست آوردهاید هیچ است. مقایسهکردن همچنین باعث حواسپرتی شما میشود و شما را از دستیابی به اهداف واقعی خود دور میکند. کوچکترین حواسپرتیها هم میتوانند پرهزینه باشند، زیرا نه تنها پیشرفت شما را کند میکنند، بلکه زمانی را که میتوانستید برای دستیابی سریعتر به اهدافتان و مقابله با فشارهای عاطفی اختصاص دهید، هدر میدهند.
تقریباً هیچکس مبارزهها یا شکستهای خود را بهطور عمومی بیان نمیکند. بیشتر اوقات، شما موفقیت کارآفرینان دیگر را در رسانههای اجتماعی میبینید نه تلاشها و مبارزههایی که آنها برای رسیدن به این موفقیتها متحمل شدهاند را. مثل زمانی که مردم بهجای دیدن ماهها کار سخت و تمرین در سرما و تاریکی، مدالهای دوندهها و عکسهای آنها را در حال عبور از خط پایان میبینند؛ در اصل پشت آن مدال، نظم و انضباط سختی برای پایبندی به برنامه تمرینی و دویدن و برنامه غذایی سختی برای حفظ سوخت دونده وجود دارد.
خطاب به همه کارآفرینانی که این مطلب را میخوانند؛ درگیر داستان هیچ شخص دیگری نشوید. فصل اول داستان موفقیت خود را با فصل آخر شخص دیگری مقایسه نکنید، به مسیر خود وفادار بمانید و چشمان خود را روی هدف خود و مسیری که پیش روی شماست نگه دارید.